محل تبلیغات شما

صیانه50



خانم کاردانی درباره محسنات ازدواج در سنین پایین می‌گوید: من در بیست سالگی ازدواج کردم. به قول معروف در سن پایین خمیر وجودی انسان انعطاف‌پذیر است و راحت با مسائل و شرایط کنار می‌آید.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،

بیست ساله بود که ازدواج کرد، بعد از دانشگاه به خاطر علاقه خودش و همسرش به طلبگی، درحوزه علمیه ثبت نام کردند و مسیر متفاوتی را برای زندگی‌شان انتخاب کردند. حالا هفت سال است که از زندگی مشترک‌ زهرا کاردانی و همسرش سید مقداد علوی می‌گذرد و آن‌ها صاحب دو فرزند هستند. این زوج از چهار سال پیش سفرهای تبلیغی‌شان را تنها با یک چمدان کتاب آغاز کردند و هنوز ماه رمضان و ماه محرم برای تبلیغ به روستاها می‌روند. خانم کاردانی معتقد است که این سفرها همچون سفرهای اربعین شیرین و انسان‌ساز است.

جامعه اهرا همان جایی بود که دنبالش می گشتم

او درباره روند ثبت نام خود در حوزه علمیه می‌گوید: با تمام شدن تحصیلم در دانشگاه و وقتی که برای زندگی به قم آمدم؛ همسرم گفتند که این راه را باید دو نفره دنبال کنیم. بنابراین کمکم کردند که در آزمون ورودی جامعه اهرا شرکت کنم. خواندن کتاب‌ها برای آزمون ورودی هفته ها طول کشید که بدون کمک همسرم واقعا از پسشان بر نمی‌آمدم. جامعه اهرا همان جایی بود که دنبالش می‌گشتم. مکانی معنوی و سرشار از حس نه که به خانم‌ها کمک می‌کند که در کنار نقش مادر و همسر بودنشان به تحصیل ادامه دهند. اساتید و درس‌هایی که در آسمان دنبالشان می‌گشتم و روی زمین پیدایشان کرده‌ام. الان در حال تحصیل در سطح دو جامعه اهرا هستم و مدتی‌ست که به خاطر به دنیا آمدن دخترم در مرخصی به سر می‌برم

اگر طلبه نمی‌شدم حالا دنیای متفاوتی داشتم

این مادر جوان در ادامه می‌گوید: انگار که خدا خودش راه من را مشخص کرد. من سال اولی که کنکور هنر دادم؛ رتبه ی خوبی کسب کردم و خیلی از دوستان من با رتبه های پایین تر در دانشگاه های خوبی پذیرفته شدند. اما اشتباه پشتیبان آموزشی من باغث شد که یک انتخاب رشته خیلی بد کردم و در نتیجه دانشگاه آن رشته ای که می خواستم قبول نشدم. سال بعد که دوباره کنکور شرکت کردم، به خواست مادرم در مشهد ماندم و در دانشگاه فنی و حرفه ای اهرا قبول شدم. اگر من همان سال اول در رشته های مورد علاقه و دور از مشهد قبول می شدم؛ قطعا الان اوضاع متفاوت بود. وقتی موضوع تحصیل همسرم در حوزه پیش آمد، خیلی جدی به آن فکر نکرده بودم، اما بعد از ملبس شدن همسرم ترس‌هایم کمی پررنگ‌تر شد. چون وقتی همسر شما ملبس نباشد، کسی متوجه نمی‌شود که شما همسر طلبه هستید و تا حدودی از شر قضاوت ها و زخم زبان‌ها در امان هستید. ولی در حال حاضر وقتی من از خانه‌ بیرون می‌روم تا وقتی به خانه برمی‌گردم، همه می‌دانند که من همسر طلبه هستم. چیزی که در آن روزها باعث آرامش قلبی‌م شد، مواجه شدن با ترسم بود. دوست داشتم خودم را در موضع قضاوت قرار بدهم تا بتوانم تغییرات مثبتی در خوردم به وجود بیاورم و آدم بهتری شوم

قرار گرفتن در نقش طلبگی من و همسرم را تربیت کرد

او درباره آثار تربیتی نقش طلبگی در زندگی خودش و همسرش می‌گوید: قرار گرفتن در نقش طلبگی من و همسرم را تربیت کرد؛ هر دوی ما خیلی صبورتر شدیم و یاد گرفتیم گوش شنوای مردم باشیم. چون به واسطه این لباس مردم ما را مخاطب حرف‌ها و گلایه‌هایشان قرار می‌دهند. قبل از طلبه شدن، گوش دادن به این صحبت‌ها خیلی برایمان ساده نبود. در حال حاضر ولی حتی حرف‌های ناراحت‌کننده را هم می‌شنویم و سعی می‌کنیم با مردم هم‌دلی کنیم. درباره سختی‌های طلبگی باید بگویم به هر حال در شهرهایی غیر از قم، ممکن است که مردم نسبت به ت اقبال نداشته باشند و با روی باز برخورد نکنند. همه ما به هر حال کم و کاستی‌هایی داریم. اما مردم از ما توقع دارند که بعد از پوشیدن این لباس هیچ کم و کاستی‌ بزرگی در ما نبینند و این توقع زیادی نیست. اما یک سری نگاه ها گاهی آزار دهنده می شود. طلبه ها خیلی وقت ها به خاطر همین قضاوت ها برای رفتن به اماکن عمومی مثل رستوران و سینما معذب اند. بعضی از مردم طوری به آن‌ها نگاه می کنند که انگار طلبه حق تفریح ندارد. به هر حال این هم بخشی از زندگی طلبگی است که ان‌شاء‌الله خدا از ما قبول کند.»

برای مردم روستا احکام و مسائل تربیتی می‌گویم

این طلبه جوان درباره موضوعات انتخابی‌اش برای صحبت با مردم روستا می‌گوید: در اولین سفرمان به جز مطالعه احکام کار دیگری نکردم و صرفا تجربه‌های اطرافیانم از تبلیغ را می‌شنیدم، اما از سفر بعدی نیاز سنجی کردم که ببینم مردم اینجا به چه صحبت‌هایی نیاز دارند. در حال حاضر بیشتر سعی می‌کنم، مسائل تربیتی و خانواده را مطرح کنم و در کنار آن بحث احکام را هم توضیح می‌دهم. معمولا از مدتی قبل کتاب یا سخنرانی با محوریت این موضوعات می‌خوانم و گوش می‌کنم و سعی می‌کنم که چکیده‌اش را در اختیار خانم‌های روستا قرار دهم. ما تا به حال به چند روستای دیگر هم رفتیم، ولی مردم این روستا خیلی به ما محبت دارند و به همین دلیل ما سه ماه رمضان را در این روستا گذراندیم. البته محرم‌ها همسرم همراه با گروهی به روستاهای جنوب کرمان می‌روند. این اردوها امکان اسکان خانواده‌های طلاب را ندارند و به همین دلیل همسرم به تنهایی سفر می‌کنند

توقع اصلی مردم این است که طلبه‌ها پای حرف‌های دلشان بنشینند

خانم کاردانی درباره انتظارات مردم از یک مبلغ می‌گوید: در کشور ما هر مشکلی مثل گرانی یا مشکلات دیگر که پیش بیاید، اولین نگاه‌ها به سمت ت می‌رود. یعنی مردم خیلی وقت‌ها حتی با دولت هم کار ندارند و اول قشر را می‌بینند. موضوع این است که مردم گوش شنوایی ندارند؛ کسی که به میان مردم بیاید و حرف‌هایشان را بشنود. به همین خاطر دل پردردی دارند. رفتار مردم با ت یک مسئله کاملا متقابل است. مبلغ اگر بتواند با مردم ارتباط خوبی برقرار کند، قطعا مردم بازخورد خوبی خواهند داشت، ولی اگر مبلغ تلاشی برای این موضوع نکند، کل تبلیغ‌اش به هرز می‌رود. دقیقا مثل این می‌ماند که دکتری بدون پیدا کردن رگ بیمار بخواهد دارویی را به عضله‌اش تزریق کند، قطعا این باعث اضافه شدن دردی به دردهای بیمار می‌شود. مبلغ باید راه نفوذ به دل مردم را پیدا کند. مثلا وضعیت کشاورزی خیلی ناراحت کننده است و محصول کشاورزان به قیمت خیلی پایینی فروخته می‌شود. یک مبلغ در این مواقع می‌تواند با شنیدن هم‌دلانه باعت التیام دردهای مردم شود. یادم هست من سال دومی که برای تبلیغ به این روستا آمدم، مردم به هر بهانه‌ای از مبلغ قبلی حرف می‌زدند و مراتب ناراحتی‌شان را به ما می رساندند. وقتی با مردم بیشتر صحبت کردم، متوجه شدم خیلی دلشان از مبلغ قبلی گرفته است و همه از این ناراحت بودند که همسر مبلغ قبلی، اصلا با مردم روستا صحبت نکرده و با آن‌ها ارتباط برقرار نکرده و از محصولات کشاورزی و دامی آنها استقبال نمی‌کرده است. آن‌جا بود که فهمیدم، توقع اصلی مردم همین است که مبلغ‌شان با آن‌ها صمیمی باشد و حرف‌هایشان را بشنود. مردم از طلبه‌ها توقع معجزه و شفای مریض ندارند. آنها لباس پیامبر (ص) را بر تن او می‌بینند و انتظار دارند که مثل پیامبر (ص) رفتار کند.»

تجربه سفرهای تبلیغی درست مثل سفر اربعین شیرین است

این بانوی طلبه درباره دلایل سفرهای هر ساله تبلیغی‌شان می‌گوید: وقتی باردار بودم یا وقتی سال پیش دخترم سه ماهه بود به تبلیغ آمدم؛ چرا که به گفته همسرم وظیفه ماست که به تبلیغ بیاییم. گذشته از آن، زندگی در اینجا را دوست دارم و می‌خواهم برای مدتی از زندگی شهری دور باشم و در کنار مردم ساده و خونگرم روستایی باشم. این تجربه درست مثل سفر اربعین است؛ اهالی اینجا مثل مردم عراق مهربان و صمیمی هستند. زندگی کردن در میان کسانی که با آن‌ها بزرگ نشدی، دیدن سنت‌ها و جاذبه‌های روستا برای من یک دلخوشی بزرگ است.»

در کشور ما تقریبا هیچ کار فرهنگی‌ای صورت نمی‌گیرد

خانم کاردانی در پایان می‌گوید: تقریبا در کشور ما کار فرهنگی‌ای انجام نمی‌شود، کارهایی هم که صورت می‌گیرد یا به مخاطب نمی‌رسد یا اینکه با مخاطب ارتباط برقرار نمی‌کند. اینجا به وفور از فلان سازمان کتاب می‌فرستند اما این کتاب‌ها هیچ استفاده‌ای برای مردم ندارند، حتی همسرم هم رغبتی به خواندن این کتاب‌ها ندارد. در حال حاضر سازمان‌ها، نهادها و دفاتر باید از حالت سنتی بیرون بیایند و فعالیت‌هایشان را مبتنی بر روانشناسی و مردم شناسی شکل دهند. معتقدم سازمان تبلیغات قبل از اعزام مبلغان باید کلاس‌های آموزشی برای آن‌ها بگذارد، حتی برای خانواده‌های طلبه‌ها کلاس‌های روانشناسی و مردم شناسی لازم است. مثلا وقتی من با مردم روستا نان می‌پختم، یکی از اهالی می‌گفت اولین بار که یک زن آقا» با ما نان می‌پزد. من تعجب کردم که طی این سال‌ها چطور یک همسر طلبه حتی کنجکاو نشده که ببیند مردم چطور در اینجا نان می‌پزند. این در حالی است که این روستا پنج مسجد دارد و هر سال دو یا سه مبلغ به اینجا می‌آید. علاوه بر این، یک هم مستقر در روستاست، چون اینجا روستای بزرگی است.





در پی شهادت سردار پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس رهبر انقلاب پیامی صادر کردند.
پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت‌ آیت‌الله ‌ای KHAMENEI.IR متن پیام را به شرح زیر میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. 
دیشب ارواح طیبه‌ی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند.
سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. 
این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیة‌الله‌ارواحناه‌‌فداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. 
او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید.
شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوه‌ی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند. 
شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان -‌ و نیز همه‌ی دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت می‌گویم.

سیدعلی ‌ای
۱۳دیماه ۱۳۹۸


یه تعداد ایده برای کارهای خوب متفاوت تو روز غدیر. شما هم به بقیه ایده بدید
Smile
clean word remove format superscript Subscript Cut Copy Paste Horizontal Rule Ordered List Unordered List Outdent Indent Insert Link Remove Link
Undo Redo Bold Italic Underline strikethrough Align Right Center چینش چپ Justify Full Justify Full Justify Full
Text Color
Background Color
Add Image
Insert Table
Insert Aparat

فریدون مشیری:

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر 

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک 

وآنکه از گرگش خورد هردم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست 

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند 

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر 

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر 

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند 

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند 

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند 

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟.

دیشب گفتند طولانی ترین خسوف اتفاق می افتد.اما من میگویم ماه من خیلی زمان طولانیست که در خسوف غیبت استمن نماز آیات میخوانم تا بیایدنه برای غیبتش.برای آمدنش دیرزمانیست اهالی زمین تاریکی را عادت کرده اندکاش بدانند سحر نزدیک است

افغانستان در بحران؛ حکومت و خارجی‌ها مسؤول اند

لیلا مهدیار
افغانستان در بحران؛ حکومت و خارجی‌ها مسؤول اند
ما در کشوری زندگی می کنیم که هرازگاهی اتفاقات دارای ابعاد خطرناکی اینجا رخ می دهد و نگرانی زمانی بیشتر می شود که چالش های به‌وجودآمده رنگ قومی و مذهبی  به خود گیرد؛ اتفاقی که در این اواخر آرامش جمعی مردم افعانستان را ربوده است و نهادهای امنیتی کشور با حضور نیروهای ناتو نتوانستند آن را مهار کند، غایله ناگوار ارزگان، جاغوری و مالستان است که طی این دو - سه هفته اخیر منجر به شهادت و زخمی شدن صدها نفر و بی سرپناه شدن صدها خانواده در این هوای سرد پاییزی شده است.
 
اینکه چه عواملی باعث تشدید، استمرار و گسترش آشفتگی های ی و ناامنی ها و حضور فعال افراط گرایی و تروریسم در این کشور می شود به بحران های مذهبی و قومی ملت ما برمی گردد.
 
اما مطلب اساسی اینجاست که حکومت وحدت ملی و نظام امنیتی کشور تاکنون برای پشتیبانی مردم بی دفاع ارزگان و جاغوری و مالستان، حرکت و واکنش قابل حل منازعه و خاتمه دهنده جنگ نابرابر طالبان با مردم اکثریت حامی دولت انجام نداده است  و مردم خود با کمترین تجهیزات در مقابل دشمنی که برنامه حملات شان به گفته مقامات دولتی از دوسال به این طرف طرح ریزی شده و از پشتوانه و حمایت های بین المللی  برخودار بوده و پیشرفته ترین ابزارهای جنگی در اختیار شان است، از ملک و ناموس شان دفاع کرده اند.
 
در چنین شرایطی عرصه بر مردم بی دغاع تنگ آمده و راهی جز آوارگی در ولایات و ولسوالی های دیگر باقی نمانده و هر روز تلفات و خسارت های مردم ملکی ولسوالی های نامبرده بیشتر می شود.
 
تعلل و ناتوانی حکومت  وحدت ملی باعث شد که در این اواخر دامنه جنگ وسیعتر شده و تا لیلیه و دانشگاه خانه علم و منطق ملت نیز کشانده شود، اینجاست که نگرانی ها چندین برابر شده و آرامش را هر مدنی‌تبار و صلح‌خواه این دیار می‌گیرد.
 
در اینکه کشورهای منطقه من‌جمله کشورهای همسایه در بی ثباتی و ناآرامی وضعیت امنیتی و ی و اقتصادی کشور حضور فعال آشکار و پنهان دارند شکی نیست. لیکن ناکارآمدی سران حکومت وحدت ملی به حدی رسیده که منجر به اختلافات و کشمکش های زیادی در میان اقوام و مذاهب کشور شده است. این خود باعث بی اعتمادی و ناباوری در میان مردم جامعه می شود و با گذشت هر روز وضعیت ی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی را از هم گسیخته تر کرده و ثبات و پایداری وضعیت موجود کشور با خطر بزرگتری تهدید می کند؛ چون نه ملت به دولت باور دارد تا برای بهبودی اوضاع حاکم تلاش می کند و نه دولت حامی و تضمین کننده نیازهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی مردم است.
 
از سوی دیگر حضور نیروهای خارجی نیز در افغانستان نه تنها گرهی از کار دولت و ملت باز نکرده؛ بلکه خود در فرصت های به دست آمده منازعات و اختلافات را شعله ورتر نیز کرده اند.
 
اگر حکومت وضعیت را به چنین منوال ادامه دهد و نتواند از عهده مهار چالش های به وجود آورده خود و ت های خارجی و منطقوی برآید دیری نخواهد پایید که ما شاهد بزرگترین فجایع بشری در این برهه از زمان در کشور مان خواهیم بود.

وحدت، برادری و همدلی؛ نیاز امروز جهان اسلام

وحدت، برادری و همدلی؛ نیاز امروز جهان اسلام
مسلمانان اهل سنت، دوازدهم ماه ربیع الاول و شیعیان هفدهم این ماه را سالروز ولادت با برکت حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم می‎دانند. امام خمینی (ره)، که خود از منادیان وحدت در جهان اسلام بودند، از این مساله برای اتحاد و نزدیک شدن گروه‌های اسلامی استفاده کردند و فاصلۀ بین این دو تاریخ ( 12 تا 17 ربیع الاول) را "هفتۀ وحدت" نام‎گذاری کردند.

برای ایستادگی در برابر توطئه های دشمنان اسلام، وحدت» مهمترین عامل موفقیت به حساب آمده و هرگونه کوتاهی در این راه سبب دوری از اهداف و آرمانهای بلند اسلام خواهد بود. پیامبران الهی که خود نیز از میان مردم برانگیخته شده اند، با اتّصال و ارتباط با مجاری وحی کوشیده اند تا آدمی را حول یک محور گرد هم آورند تا در پرتو وحدت کلمه، عظمت و اقتدار نظام الهی را به نمایش گذاشته شود و مردم به سعادت حقیقی دست یابند. ایام ولادت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرصت مغتنمی است تا امت اسلام در سایه این پیامبر رحمت، به ریسمان الهی چنگ زده و از تفرقه بپرهیزند.

مفهوم شناسی وحدت اسلامی
مفهوم اتحاد اسلامی این نیست که فرقه های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی، از اصول اعتقادی یا غیراعتقادی خود صرف نظر کنند و به اصطلاح، مشترکات همه فِرَق را بگیرند و مختصات همه را کنار بگذارند؛ چه، این کار نه منطقی است و نه عقلی.

آنچه بزرگان اسلامی در نظر داشتند، این بود که فرقه های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام و فقه و غیره با هم دارند، به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست، می توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام، دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند. این بزرگان هرگز درصدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی که هیچ گاه عملی نیست، نبودند.

ضرورت وحدت اسلامی
وحـدت» و اتـحاد» از مـهم ترین مسائلی هستند که مسلمانان از صدر اسلام تاکنون، برمبنای تعالیم اسلامی و دیانت توحیدی با آن مواجه بـوده اند.در منابع اسلامی ـ به ویژه در قرآن کریم ـ از مسلمانان با واژه های امت» و امت واحده » یادشده و در زبـان ت مداران و مصلحان مسلمان نـیز از وحـدت و اتحاد بین امت مسلمان با اصطلاح اتحاد اسلامی» یاد می شود. وجود اتحاد اسلامی بر توانایی و مقاومت جامعه برای مقابله با دشمنان خارجی می افزاید و فراهم کننده قدرتی حقیقی است؛ زیرا اگر مسلمانان از نـیروی عظیم انسانی، امکانات فراوان مادی، موقعیت های استراتژیک، فرهنگ و روحیه اعتقادی و فکری بالا برخوردار باشند، اما میان این اجزا و عناصر پراکنده اتحاد ایجاد نشود، این مجموعه بزرگ کارآیی لازم را نخواهد داشت.

وحدت اسلامی در قرآن
الف) در سوره آل عمران، آیه 103 آمده است:وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لاتَفَرّقُوا؛ یعنی؛ همه با هم ریسمان الهی را محکم بگیرید و پراکنده نشوید».

این آیه با کمال صراحت به موضوع با هم بودن» و با هم دستورهای الهی را شنیدن و پراکنده اجرا نکردن توجه کرده است. اندک توجهی به مفهوم آیه می رساند که عنایت این کتاب آسمانی به این است که مسلمانان متفرق و پراکنده نباشند.

ب) سوره آل عمران، آیه 105 می فرماید: وَ لا تَکُونُوا کَالّذینَ تَفَرّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ؛ یعنی شما مانند دیگران (پیروان سایر ادیان) مباشید که پس از آن که آیات روشن الهی بر ایشان آمد، فرقه فرقه شدند و اختلاف پیدا کردند؛ برای چنین کسانی عذاب عظیم است».

مفهوم این آیه نیز واضح است. این آیه مخصوصاً به تفرقات مذهبی، یعنی فرقه فرقه شدن ها و به وجود آمدن مذاهب، اشاره می کند؛ زیرا این نوع اختلافات از هر نوع دیگر خطرناک تر است.

راهبردهای وحدت اسلامی
اگر خواهان عملی شدن و کار آمدی اصل عمومیت و جهانی بودن اسلام هستیم، باید از هرگونه اقدامی که موجب پراکندگی و فرقه گرایی می شود، پرهیز کنیم، زیرا وجود و وحدت امت اسلام، حقیقتی عقیدتی، تشریعی و تاریخی است و در این نکته مطلقاً جای بحثی نیست و این که امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب وحدت و واحدی سازمان بیابند، امری است که باید به رسمیت شناخته شود و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی اشان درمقابل بیگانگان باید دیده شود.

باید از وقایع تاریخی ای که به پیدایی انشعابات ی انجامیده، فراتر رفت. این انشعابات ی رفته رفته در اختلافات علمی و فکری درحوزه فقه - چه در بُعد ادله و چه در بُعد استنباط- تأثیر برجای نهاد. ما باید از سطح این وقایع فراتر رویم و در آگاه کردن عامه مردم به این وقایع تاریخی و آثار ی اش، شیوه ای را به کار گیریم که به وحدت مسلمانان، زیان نرساند و موجب گسست نشود. زیرا کشمکش های مذهبی بر سر وقایع گذشته، وضعیت کنونی امت را به شدت ناگوار و ناهموار می کند و موجب جدایی میان مجموعه های امت می شود و این همان وضعی است که امام علی علیه السلام و فرزندان او از در افتادن در آن پرهیز داده اند و حتی برای اجتناب از گسست در میان امت، فداکاری های مادی و معنوی فراوان نمودند.
منبع: پایگاه حوزه، با دخل و تصرف

دولتی که نظاره کرد و شهدای دانایی» که در آغوش خاک آرمیدند + فیلم

حمله اخیر تروریست‌ها به مرکز آموزشی مهدی موعود» در حالی جوانان و نوجوانان شیعه را به خاک و خون کشید که بارها به گفته مسئولان اتحادیه مدارس خصوصی کابل نسبت به تامین امنیت این مدارس به نهادهای امنیتی گوشزد شده بود.

به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، قتل‌عام شیعیان در افغانستان توسط تروریست‌های تکفیری از اهالی دشت برچی» در غرب کابل بیش از هر جای دیگری در این کشور قربانی گرفته است.

می‌توان گفت که حمله اخیری که ظاهرا داعشی‌ها آن را به عهده گرفته‌اند، فاجعه‌ای بسیار دردناک و از خونین‌ترین حملات در منطقه شیعه نشین دشت برچی است.

حمله به مرکز آموزشی مهدی موعود» بیش از 50 شهید و دستکم یکصد زخمی برجا گذاشته است.

پیکر 10 تن از شهدای این حادثه در تپه ای در غرب کابل با نام (غوریغ) به خاک سپرده شد، تپه ای مرتفع که اکنون به نام تپه شهدای دانایی» نامیده شده است.

مردم پس از تجربه‌های تلخ گذشته و هدف قرار گرفتن شیعیان، دیگر باوری ندارند که حکومت به امنیت‌ آنها توجه کند به همین دلیل این بار قاطعانه اعلام کردند که پس از این خودشان امنیت مناطق شیعه نشین را تامین خواهند کرد.

کوثر شهیده دانایی

Image result for ‫کوثر کوچکترین شهید دانایی دشت برچی افغانستان‬‎


مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست

من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم

همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد 
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد

کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است

کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»

کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید

خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید

کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:

ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید

می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط

نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-

زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند

دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی

وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی

در هوا تیغ دو دم  نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدریه أینَ تَفرو» می زد

بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار

بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید

سید حمیدرضا برقعی 

Related image


آخرین جستجو ها

THE KOREAN STARS phomolabland saicredultau ljusothsile drsamadzare feitulawi بی اعصابی های یک دیوانه baniruntio Natalia's life دکتر هو